Neue Seite 3

cinema-ye-azad

سينمای آزاد

. Postfach 100525 D-66005 Saarbrücken   .Tel: 0049 681 39224 . cinema-ye-azad@T-online.de

آرشيو               کارنامه              عکسها               خبرها                تماس با ما

سرآغاز

پ؛مثل پريسا
به بهانه کنسرت های زنجيره ای خانم فاطمه واعظِی
در باره سوء استفاده های رژيم از هنرمندان صادراتی در زمينه های سينما؛ تئاتر؛ موسيقی...ونقش کانونهای فرهنگی در اين ارتباط بسيار گفته ام ونوشته ام.همچنين به دلايلی که رژيم به آوازخوانی مختلط زنان؛ فقط برای ضد انقلاب های متواری (!) رضايت ميدهد واز ميان صد ها زن جوان مستعد وخوش صدا تنها خانم گوگوش وپريسا وسيما بينا مي توانند مجلس آرای محافل نجس خارج از کشور نشينان باشند هم بارها اشاره داشته ام . اما گوهر افشانی های خانم فاطمه واعظی (پريسا) وتعالی روح ايمان واعتقاد در جسم اين بانوی خوش الحان بحث جداگانه ای را طلب می کند؛ به خصوص؛ حضرت عليه خانم پريسا نخستين سفيری بود ند که قرار بود کنسرت های جداگانه برا ی زنان؛ را در اروپا وامريکا باب کند . فاطمه خانم در نشريه فارسی زبان «ايران خبر» ژوئن 95 و«دنيای سخن» چاپ تهران آذر70گفتگوئی انجام داده که ياد آوری آن را ضروری مي دانم .
وقتی پريسا خانم بعد از چند سال وبرای بار دوم به پاريس آمد ؛ چند خبرنگار کنجکاو در باره سفر ناکام اوليه از ايشان سئوالاتی کردند وايشان هم جواب های ديکته شده ای را تحويل دادند . در باره کنسرت ايشان که قرار بود فقط برای زنان اجرا شود وبا ايستادگی واعتراض شديد سازمان های زنان فرانسوی وهمصدايی چند گروه ايرانی لغو گرديد؛ ايشان چنين اظهار می فرمايند:
« واله يک سفر شخصی برای ديدار اقوام وآشنايان بود.در آنجا خانم های ايرانی علاقمند اظهار داشتند ؛ کنسرتی برگزار کنيد (آيا آقايان چنين تقاضايی نداشته اند ويا اين که نام بردن از مردان منع شرعی دارد؟). گفتم به اين دليل که فعلا در ايران زندگی مي کنم نمی توانم ... من بايد مقرراتی را رعايت کنم وطبعا اين اقامت را به ميل خود برگزيده ام ... فعلا در آن مملکت زندگی می کنم وآنچه که حاکم بر آنجاست را قبول دارم ونمی توانم در اينجا کنسرت بدهم؛ گفتند برای خانم ها کنسرت بدهيد؛ ماهم قبول کرديم ... عده ای که وابسته به بعضی گروها بودند سروصدای بسياری راه انداختند..»
ما برای اين که کمال حسن نيت را نشان دهيم اولا قبول ميکنيم که ايشان در پناه انقلاب شکوهمند از آنچه که از گذشته وبرای آخوندها کفر وگناه محسوب می شود؛ فاصله گرفته؛ توبه کرده وبه اسلام ناب محمدی پيوسته اند ودوما می پذيريم که ايشان مقررات اسلامی را رعايت می کنند وآنچه که حاکم در آنجاست را قبول دارند. به اين شرط که ايشان هم به اين استدلال ما گردن بنهند که در سفر های بعدی که راه گشای آن کانون پويای پاريس بود وايشان بدون حجاب وبا گيسوان افشان ؛ برای مردان وزنان نغمه سر داده اند؛ خواست وموافقت مقامات رژيم موثر بوده است . اما اگر بخواهند ادعا کنند که در سفر های بعدی وهمين سفر اخير؛ خود تصميم گيرنده بوده اند ما هم با کمی فضولی می پرسيم : که چگونه است ايشان در سال 94 آنچه که در آنجا حاکم است را قبول دارد اما هم اکنون خود را ملزم به رعايت مقررات جاری آنجا نميداند؛ آيا در اين مدت اتفاق دگر گون کننده ای رخ داده وآيا منع آواز خوانی همگانی زنان برداشته شده است ؟ وزنان آواز خوان ما به اين حق طبيعی خود دست يافته اند؟
خانم فاطمه واعظی برای اين که واعظ غير متعظ نباشد ؛ ضمن انتقاد شديد ازبی عفتی وبی عصمتی ديگر خوانندگان در رژيم پيشين؛ ؛ مرتبا خانه داری وبچه داری توام بانجابت خود را به رخ سئوال کننده می کشد ودايما ياد آوری می کند که نبايد به آن زنان فاسد نا باب اجازه آواز خوانی داد.
خانم پريسا تحول موسيقی( کدام تحول؟) بعد از انقلاب را در ذايل شدن فساد می داند می گويد:
مهمترين قسمت تحول(!) موسيقی بعدازانقلاب آن است که فساد ازبين رفت وافرادی که واقعا موسيقی برايشان جنبه تقدس داشت در اين مملکت ماندند( خانم پريسا وضعيت کسانی که در زمينه موسيقی کار می کردند واز وطن اسلامی گريختند واز آن جمله نوازندگان همراه کنسرت اخيرشان حميد متبسم وبهنمام سامانی را هم روشن کرده اند ) وکار کردند تا توانستند پيامشان را برسانند.
آنگاه خانم پريسا به شيوه رايج مقامات جمهوری اسلامی وروشنفکران همراه وهمد ل ومتمايل به رژيم؛ ناسزايی هم نثار غرب می نمايد وروضه کوتاهی اندر مضار غرب فاسد می خواند:
«همه جوامع غربی خسته شده اند از اين همه فساد از اين همه بی بند وباری؛ از اين همه آزادی(!)
پس يک انسان متمدن واقعی انسانی است که مقيد است. يعنی برای نفس خودش يک حد وحدودی قايل است؛ خوبی از ديدگاه من آن چيزی است که خدا برای من گذاشته ... من ديگر روی حرف خدا که حرف نمی زنم »
اما بر ما معلوم نشد چرا ايشان وديگر خوانندگان ونوازندگان دار الخلافه اسلامی اينقدر اصرار دارند در همين غرب فاسد هنرشان را عرضه کنند به خصوص در مورد ايشان که از در رانده شدند و بارديگراز پنجره به درون آمدند صادق است.
فاطمه خانم برای عشق هم يک نسخه الهی صادر مي کند :
«بشر عاشق خداست ؛یعنی خدا اين روح راخلق کرده است منتهی بشر در نتيجه عوارض دنيوی اين مايه را گم می کند ودر جای ديگر (!)مصرفش می کند واين عشق را در جای ديگر بکار می برد. عشق برای اين آفريده شده که آدم عاشق خدا باشد. خداوند وقتی جسم بشر را خلق کرد؛ روح پاک وبی آلايش حاضر نبود وارداين جسم آلوده شود . هفت ملک مقرب خداواردشدند وباسازوتنبورودف شروع به تسبيح حق تعالی می کنند واوراواردجسم می کنند ؛ چون روح عاشق خداوعاشق موسيقی بودبه خاطر آن واردجسم می شود »
حرف آخر را بگويِم و فضولی ام را درز بگيرم . در همان شماره دنيای سخن تصويری ازخانم پريسا وخانم مصاحبه گر چاپ شده که آنان را بدون حضور مردهم با حجاب نشان می دهد. چگونه است که ايشان در محيط پاک وطاهرداخل حتی نزد همجنسانشان حجاب را رعايت مي کنند و امادر غرب فاسد گيسوانشان را در معرض ديد مردان حريص قرار می دهند. تکليف ايشان با شعار متداول« حجاب زن سند نجابت اوست» چه مي شود؟ در جايی ديگر ودر همان مصاحبه با دنيای سخن مي گويد :
خانمی که با گريه وزاری از سالن بيرون می آمد گفت:
فکر نمي کنم به کنسرت آمده ام؛ فکر می کنم آمده ام وعبادت کرده ام ودارم می ِروم
با اين قداست که در مجالس آواز خوانی ايشان جاری است تا آن حد که به گفته خودشان برخی از زنان حاضر آنرا به عبادتگاه تشبيه کرده اند. می شود تصور کرد که شنوندگان آواز ايشان در اروپا تنها به کنسرت نرفته اند بلکه به عبادتگاه نيز مشرف شده اند اميد اين که زيارتشان نزد حضرت باری تعالی مقبول افتد . آمين يا رب العالمين
بصير نصيبی


سرآغاز